از نگاه شما، چه اندازه برنامههای شادی و بهزیستی شرکتهای امروز، اثربخش است؟این برنامهها در نگاه اول، خوب هستند؛ چراکه نشان میدهند شرکتها به اهمیت احساسات کارکنان خود پی بردهاند. در پیش گرفتن چنین برنامههایی همگام با نتیجه 30 سال تحقیقات سازمانی است که تایید میکنند احساسات افراد، اثر زیادی بر شیوه رفتار آنها در محل کار دارد. با این حال، بسیاری از برنامههایی که شروع میشوند، در رسیدن به اهداف خود ناتوان میمانند؛ چراکه تنها راههایی برای کاهش استرس پیشنهاد میدهند (بهعنوان مثال از طریق کلاسهای یوگا و ماساژ) و عوامل ایجاد استرس را بهصورت ریشهای حل نمیکنند. اگر سازمانها برای حرکت به سمت بهزیستی کارکنانشان جدی هستند، نیاز دارند تا درباره شیوه انجام کارها بازنگری کنند و عوامل استرسزا را بهصورت سیستماتیک حذف کنند.مساله دیگر این است که برنامههای شادی، در نهایت منجر به شادی کارکنان نمیشوند؛ چراکه رویکردهایی تجویزی را دنبال میکنند که منطبق با ویژگیهای کارکنان نیست. یکی از مواردی که من و همکارانم به آن پی بردهایم، این است که مفهوم شادی بین مردم تفاوت بسیاری دارد و همه آنها به یک شکل، قضیه را نمیبینند. برخی از ما، زمانی که میگوییم میخواهیم شاد باشیم، منظورمان آن است که میخواهیم احساس آرامش و آسودگی داشته باشیم. با این نگاه، استرس نداشتن و آرام بودن، بهعنوان شادی در نظر گرفته میشود. اما افراد دیگری هستند که میگویند: «میخواهم هیجانزده و برانگیخته باشم. اگر چنین احساسی داشته باشم، شاد هستم.» ممکن است افراد دیگری وجود داشته باشند که برای شاد بودن نیاز داشته باشند که الهام بگیرند یا دچار بهت و حیرت شوند. برخی از افراد میخواهند که به آنها بها داده شده و مورد قدرد اقتصاد شیراز...
ما را در سایت اقتصاد شیراز دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : vafameshkata بازدید : 50 تاريخ : پنجشنبه 29 دی 1401 ساعت: 12:22